آرتینآرتین، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 27 روز سن داره

شازده كوچولوی ما آرتین

روز پدر و تولد بابا احسان

فردا روز تولد حضرت علی و روز مرد و پدره. مرد کوچولوی من روزت مبارک   امروز تولد بابا احسانه. دو شبه رفته ماموریت. شما هم شب بهانشو میگیری. انشالله به سلامتی بر گرده. از همینجا با هم دیگه هم تولد بابا احسان و هم روز پدر رو بهشون تبریک میگیم . احسان عزیزم تولدت و روزت مبارک. من و آرتین خیلی دوست داریم ...
22 ارديبهشت 1393

سی و دو ماهگی آرتین خان اول و نمایشگاه کتاب

نازدونه من  هر روز که میگذره من و بابا بیشتر بهت وابسته میشیم، شما هم همینطور. امروز درست 32 ماهه که اومدی و به زندگیمون نور و امید دادی. فرشته مهربونم 32 ماهگیت مبارک پنجشنبه هم رفتیم نمایشگاه کتاب و برات چندتا کتاب داستان، دوتا بازی فکری و یک کتاب لالایی خریدم. هر شب موقع خواب میگی برام کتاب بخون. منم کنار تخت میشینم و سه-چهار تا کتاب میخونم تا بخوابی. بنابراین برات چند تا کتاب خریدم. میخواستم ببرمت صورتت رو نقاشی کنن که اصلا اجازه ندادی. این هم چند تا عکس از شما در نمایشگاه و چیزایی که برات خریدیم. ...
13 ارديبهشت 1393

"دوست دارم"

عزیز دل مامان نمیدونی چه حالی میکنم با کارات. عاشق تک تک کاراتم. البته به جز بعضی موارد  دارم با تلفن حرف می زنم. میگی: "بده من حرف بزنم. بده آیفون بزنم". بعد هم خیلی شیرین شروع میکنی به حرف زدن. یه بار داشتم تلفن صحبت می کردم گفتی: "من حرف بزنم". منم متوجه نشدم. شروع کردی به گریه و زاری. بعدشم قبول نکردی حرف بزنی. بهت شیشه دادم بخوری. شیشه ات رو پرت کردی. منم به روی خودم نیاوردم. بعد از اینکه تلفنم تموم شد، بهم گفتی: "مامانی شیشیمو پرت کردم.". گفتم: خوب. بغض کردی و گفتی: "دوسم داری؟". گفتم: آره. خوشحال شدی و خندیدی و رفتی شیشت رو برداشتی و به خوردن ادامه دادی. لووووووووووووووووووووووس من عاشششششششششقتم. تا می فهمی ک...
8 ارديبهشت 1393
1